مدتیه دارم حس میکنم که تو کاملا خودخواسته،منو از خودت روندی...نه چون ازم بدت اومده،یا اذیتت میکنم...چون فکر میکنی که تو سراسر تاریکی...و نمیخوای منو هم تاریک کنی...چون فکر میکنی داری سقوط میکنی...و نمیخوای منم با تو سقوط کنم،یا حتی شاهد سقوط کردنت باشم...
همیشه همین طوری. زود قضاوت میکنی. زود تصمیم میگیری. زود عملیش میکنی...بقیه هم لابد از تو و اوضاعت،هیچی نمیفهمن...پس بهتره نظر ندن.
لعنت به تو...کاش ازم بدت اومده باشه و واسه این از خودت دورم کنی...کاش اذیتت کرده باشم...کاش حسی که مدتیه دارم،اشتباه باشه...لعنت به تو...
نظرات شما عزیزان: